تکست آهنگ عقربه رضا پیشرو
وقتی ساعتا میرن ، نگاها به ساعتا خیرس
وقتی آدما از آینه بیزارن ، أ تاریکی در میرن
بسه هرچی ساکت بود
بسه هرچی صبر کرد و راکد موند
بسه دیگه وقت پرواز همین الانه
رسید به گوش خدا فریادش
باز اون رویا هارو کشید تووی دفترش.
مهم نبود هر کی دست و دید و پس زدش
این بود مسیری که ساخت توو سرما و گرما
قطره ها شانس آوردن واسه ی این دریا
دوباره جاری شو ، پُر شد از امید
خودتو خالی کن از هرچی که می بُری
کامل کن پازل و با هر کم و کاستی
الان وقتشه پاشی نه جایی واسه باخت نی
لختیم توو لباس تن ، سبک تر از پر
زل توو چشام بزن
من اون پرندم که مُرد ولی زنده شد دوباره
حالا با ذهن پُر دچار توهمه
پرواز میکنه با هدف و دلهره
اگر دورش پره تله س خودش رو به هر قیمتی شده میرسونه به مقصد
فکر میکنی دیگه چی میتونه شکنجه ش بکنه
وقتی که دلو زده به دریا
از توو قفس داره میره توو دل جنگل
نه چپ نه راست سرو میگیره بالا میبینه یه دریچه رو از لب کوه
بلده خوب مسیرو میره به طرف نور دوباره
منم و آسمون پر ستاره بالا سرمو پام به روی کره ماه
نگام به زمین ، ولی دلم هنوز تشنه ی پرواز مِیلِ به کَشع آره داره عجیب
میون این همه جلوه ی جذاب عین یه نقاش
حیفه به کنکاش ادامه ندیم
یکه بزن باش اراده قوی
زره به تن سینه آره سپر
توو طلسم غم زیر بار ستم
تو گره به زنجیر پاره بزن
اینه چاره پسر
پله پله خلاف باطل آب و گل بده به نهال پا کت و
علمته که درای کائنات
خُب باز میشه جلو پات یاد میده به تو باز
که چطور بری به نبرد با شیطان
همه جا پیچیده سر صدات انگار
د بجنمب شمارش معکوس و بشمار
همه گناهات اومد جلو چشمات
کل دنیا خیره شده بهت
چطور زمان رسیده به زیر دو دقیقه
این همون لحظه ی مرگ خوابیه
که بیست سال و اندیه بدجوری تووش غرق بودی
حالا وقتشه بس کنی پاشی
از پل صراطم رد شدی
کاش این قصه رو کسی باشه درک کنه
ولی تو به تنهایی داری لذت میبری و
قدرت داری دنیاتو از نو میسازی.
حتی نیازی نی بلد باشی بازیو چون انگیزه داری
هر طوری هست مثل مرد میری جنگو
با دست خالی بذرای حقو میپاشی
باز اون رویا هارو کشید تووی دفترش
مهم نبود هر کی دست و دید و پس زدش
این بود مسیری که ساخت توو سرما و گرما
قطره ها شانس آوردن واسه ی این دریا
دوباره جاری شو ، پُر شد از امید
خودتو خالی کن از هرچی که می بُری
کامل کن پازل و با هر کم و کاستی
الان وقتشه پاشی نه جایی واسه باخت نی
وقتی ساعتا میرن ، نگاها به ساعتا خیرس
وقتی آدما از آینه بیزارن ، أ تاریکی در میرن
بسه هرچی ساکت بود
بسه هرچی صبر کرد و راکد موند
بسه دیگه وقت پرواز همین الانه
رسید به گوش خدا فریادش
جسمم فلز جمع و تفریق سنم سرشتم ذهنم فِلِش
توو استخر عشق به قسمتت برس
دلبند به سِحر دلبند به دل
روی ابرا بودی من طغیان کردم
مثِ جت اف بیست و دو
هر جایی گشتیم آبی و قرمز
تاریک و تشنه از من خواست چک میکروفون
به پیشرو پشت کردم ، نصفیش درست بود
باید میکردم کبریت و روشن
چند نفرین ابلیس و کشتم
واسادم رو پام قدیس و محکم
تموم میشه طلا فنا میشه
بنا برام میشه ، برابری میره رنج میاد برادری کم میشه
زمین گرم میشه جنگ میاد نرم میشه
دیگه حرف از این مَردم گذشته
یارو پاک میشه ولی معکوس توو قلبش.
شیطون شیپور میزنه با زیتون
مجنون میشونت توو پورش دور میدون
میشونت توو کنج خونه اِن میلیونی
ول مهمونی پی گل پنتور تلفن و چک کن
صبر کن بشمار میرسه رژو برو بن هور
نگاه کن اسموک بکش
توو هدفونت فرهاد گوش کن و فکر کن بهش
گوشتو وا کن یکم وا کن گوش کن
سایه ی خودمو با تیر زدم
تبر توو دستمه وقتی میاد
قمر رو عقربا ، عقربه دستمه
قلم توو مکتبه جنگ اما معبده دردم
خورشید که میاد بعد همه ترسم
یه پر أ جبرئیل میوفته رو دفتر
مثِ چیک آب از ترکای سقف
توویِ صحرای سهمگین صحرای سنگین
گرمای بعدی مستی سطحی
جهت های شمشیر
تهدید آرمان قلبی با آرمان غربی
مثِ تاسمانی دور خودت چرخیدی
گاز دادی فهمیدی چهار راه قبلیم
تووی کارنامه چند چندیم
توویِ سالای سختیه کارنامه تقدیر
چندبار زنجیر شدی هر چند وقت نمیدونی چند شنبه ـَس
همه رفتن گیر میکنی توو هتریک جدول ضرب
میمونی توو جزیره تک نفره
به یه خستگی بدن درد
به یه نقاشی لحظه ی بعد از مرگ
دارم نورو میبینم ، دارم نورو میبینم